سکوت امام جمعه شهرستان چگنی شکست/ظرفیت های فرهنگی مغفول مانده است

✍ یاسر نظری چگنی «قسمت اول» سال های متمادی در این اندیشه بودم که برای معرفی زادگاهم چگنی مطالبی تهیه کنم؛ رویدادها؛حوادث مهم تاریخی و شخصیت های برجسته ء بزرگ و نامی این سرزمین را در آن بگنجانم و تقدیم به علاقه مندان به این سرزمین بکنم. شهرستان چگنی در نواحی غربی و جنوب غربی
✍ یاسر نظری چگنی
«قسمت اول»
سال های متمادی در این اندیشه بودم که برای معرفی زادگاهم چگنی مطالبی تهیه کنم؛ رویدادها؛حوادث مهم تاریخی و شخصیت های برجسته ء بزرگ و نامی این سرزمین را در آن بگنجانم و تقدیم به علاقه مندان به این سرزمین بکنم.
شهرستان چگنی در نواحی غربی و جنوب غربی خرم آباد و در دامنه سفیدکوه و اطراف رودخانه کشکان قرار گرفته است؛ مردمانی خون گرم و مهمان نواز در آن زندگی می کنند که این طایفه از سایر اکراد ایران ممتاز بوده است.
تصویر دنیای باستانی مردم چگنی تا حدود زیادی نامشخص است غیر از آنچه در افواه و اقوال سینه به سینه به ما رسیده است و به ندرت اطلاعات محدودی از وقایع نگاران از این قوم بزرگ نقل و نوشته شده است.
یکی از علل ناشناختگی این دیار برای عموم کم توجهی و جفاهایی بوده است که در طول تاریخ و دوران های مختلف در حق این قوم نجیب و بزرگ شده است.
در لابه لای سخنان؛گفتار و خاطرات ریش سفیدان می توان بهره برداری نمود و با جدا کردن واقعیات از غیر آن و برون کشیدن حقایق از دروغ ها به ریشه تاریخی این قوم و ایل بزرگ پی برد.
قوم چگنی با جمیع آداب پسندیده؛شهامت؛شجاعت؛دانش؛مردانگی و مهمان نوازی از نظر تاریخ و تاریخ نویسی ضعیف و فقیر است چرا که بخش اعظمی از وقایع تاریخی خاطرات و یادواره ای از اشخاص؛متفکران و سالمندان است که نوشته می شود و به تاریخ تبدیل می شود اما متاسفانه خاطرات بزرگان و سالمندان قوم چگنی تلخ تر و اندوهگین تر از آن بوده است که آن را بصورت کتاب در بیاورند و سعی کرده اند که آن خاطرات را به فراموشی بسپارند.
متاسفانه سیل بهار سال نود و هشت چنان تلخ و شکننده بود که خاطرات بزرگان بنام چگنی را از اذهان پاک کرده و داغی بزرگ و ابدی بر دل آنان نهاد.
بغص و حسرت بزرگان چگنی از نگاه به سرزمین ویران شده و خرابشان گذشته را پاک و به فراموشی سپرد و اما سرمست و امیدوار به آینده ای روشن بودن که آغاز نمودن فعالیت مجتمع کشت و صنعت بارقه های امید را دل اهالی روستاهای سیل زده شرف بستانرود بیدار کرد.
اما به ناگهان دندان طمع افراد سودجو گلوی خشکیده و زجر دیده اهالی روستاهای هم جوار مجتمع کشت و صنعت را فشرده و آنان را مجبور به ترک و دیار چند هزار ساله خود نمود.
سیل ویرانگر چند سال قبل و تصرف نمودن زادگاه روستاهای شرف بستانرود که از تیره های اصیل چگنی می باشند در کنار خشک شدن کشکان«زرد شدن شاهیوند سبز» و مهم تر از آن سکوت و بی اهمیتی مسئولین نسبت به آن تمام خاطرات چه خوب و چه بد را به فراموشی سپرده و همه نگاها به سمت کشکان خشکیده شد.
خشک شدن کشکان که به یکباره چگنی را سیاه پوش و عزادار کرد فقط یک چیز را بر زبان بزرگان؛کودکان و جوانان جاری ساخت آن هم جفاها و بی مهری های بود که در طول تاریخ بر این قوم بزرگ روا داشته شده است.
کشکان رودی که خروشانی و صدای غرش آن تا فرسخ ها خواب را بر همگان آشفته می ساخت و به برکت جاری بودنش بسیاری از اهالی سفره های رنگین پهن می کردند نزدیک به سه سال دیدنش وحشتی هولناک بر جان آدمی می انداخت.
چرایی مغفول ماندن ظرفیت های فرهنگی شهرستان چگنی چیست؟
آیا کسی می داند که رخت عزای این همه بلا و مصیبت کی و چه موقع از تن چگنی کنده خواهد شد/آیا وقت آن نرسیده است که ظرفیت های فرهنگی چگنی دیده شوند.
آری مطمعنآ در آینده کودکان چگنی دیگر از پدران و مادران خود از خاطرات دلیری و شجاعت بداغ بیگ چگنی؛محمد سلطان چگنی و عاشور خان چگنی نمی پرسند همه از بی خانمانی و گشنگی اجداد خود می پرسند.
همه از اشک های بر گونه مادران روستاهای شرف بستانرود و ویسیان می پرسند.
همه از علل خودکشی؛مهاجرت و آوارگی جوانان چگنی سوال خواهند پرسید.
همه از علل مغفول ماندن این همه ظرفیت فرهنگی می پرسند که چرا برای هیچ کس مهم نبود.
دیگر کسی از زلالی سراب نای کش و قامت فروریخته کشکان نمی پرسد.
شاید اگر این وقایع در زمان این بزرگان رخ می داد فرمانروایی و امارات وانء قره باغ؛ مرو و شاهیجان را رها می کردند و به کمک برادران و خواهران خود در چگنی می شتافتند تا شاید از آواره شدن و کوچ اجباری دوباره آنها جلوگیری کنند.
یقینآ فرزندان فرهیخته ی چگنی که صدای آوازه و شهرتشان به گوش تمام جهانیان رسیده است این همه بلا؛مصیبت و بی مهری در حق سرزمین مادری و اجدادشان را یک روزی بصورت مکتوبه در می آوردند تا تاریخ از مظلومیت قوم چگنی بی سهم نباشد.
شایدم نگاه سرد مسئولان به این همه ظرفیت و پتانسیل به پیشانی نوشت چگنی ها که با کوچ عجین گشته است بی ربط نباشد و تاریخ برای این قوم اصیل در حال تکرار باشد.
ما منتظر خطبه های سکوت شکن و فریادهای فرزند فهیم چگنی؛حضرت حجتالاسلام والمسلمین مومنی برای استفاده صحیح و نگاه مسئولانه به ظرفیت های فرهنگی و اجتماعی این شهرستان هستیم.
خبرنگار؛
اخبار پیشنهادی این نویسنده::
برچسب ها :چگنی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰