
نهالی از بوستان سیمین دریکوند شاعر خوش سخن
جمعیتی در جانِ من تنهاست بعد از تولیلای تو ، آواره ی دنیاست بعد از تو سَرمستِ دلتنگی ست جانِ بی قرارِ منجامی در آوارِ لبم شیداست بعد از تو سَرگشته ام در ازدحامی از نبودن هاتپنهانِ غم ، در چشم من پیداست بعد از تو این حنجره آوای غمگینی ست دور از تودر جانِ